شهادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام
از محمد بن حنفیه فرزند امام علی علیهالسّلام روایت شده است؛ شب بیستم ماه مبارک رمضان بر سر بالین پدرم بودم و اثر زهر به قدمهای مبارک ایشان رسیده بود و امام نماز را نشسته به جا آورد و به ما وصیتهائی میکرد و ما را تسلی داده و خبر از شهادت خود میداد. تا آنکه صبح طلوع کرد و مردم اجازه گرفتند که به حضور ایشان برسند و آن حضرت اجازه دادند. مردم دسته دسته میآمدند، سلام میکردند و امام جواب میفرمودند. «ایها الناس! سلونی قبل ان تفقدونی» «ای مردم! پیش از آن که مرا از دست بدهید، از من سؤال کنید.» در اینحال مردم به سختی نالیدند و نمیتوانستند از امام سوال بپرسند.