0 1 خواندن این مطلب 1 دقیقه زمان میبرد
مردم امیرالمؤمنین علیه السلام را در محراب احاطه کردند، در حالی که حضرت از شدت درد خاک محراب را در مشت خویش می فشرد و این آیه را تلاوت می نمود: «مِنْها خَلَقْنَاكُمْ وَ فيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْهَا نُخْرِجُكُمْ نَارَةً أُخْرى؛ ما شما را از خاک آفریدیم و به خاک باز میگردانیم و بار دیگر از خاک بیرون خواهیم آورد.»
در همان نخستین لحظات زهر شمشیر در بدن حضرت جریان پیدا کرد و امام با کمربند سر خود را بست و در حالی که هنوز خون جاری بود فرمود: «آنچه خدا و رسولش به من وعده داده بودند این بود سپس مردم برای کمک آمدند و با عبای حضرت فرق شکافته را بستند و امیرالمؤمنین را از محراب به میان مسجد آوردند. آنگاه حضرت محاسن خون آلود را به دست گرفت و فرمود: «آیا به شما نگفته بودم این محاسن به زودی خضاب خواهد شد؟»