وقتی ابوسفیان نزدیک مدینه رسید با یافتن آثار شتران دو تن از جاسوسان پیامبر (ص) در بدر، مسلم دانست که پیامبر (ص) با نیروهایش برای دستیابی به کاروان از مدینه خارج خواهند شد، از همین رو بلافاصله مسیر کاروان را از منطقه بدر به سوی کناره دریای سرخ تغییر داد و توانست از محدوده آنان خارج شود و پیکی نیز به سوی سپاه قریش فرستاد تا آنان را به بازگشت به مکه فراخواند ، ولی آنان بازگشت را مایۀ سرافکندگی خود میدانستند و میخواستند با قدرتنمایی، ضعفی را که از سریۀ نخله بر آنان تحمیل شده بود جبران کنند، ازاینرو تصمیم گرفتند سه روز در بدر برای قدرت نمایی خود به عیش و نوش و نوازندگی بپردازند.
وقتی پیامبر (ص) به نزدیکی بدر رسید، جبرئیل خبر نزدیک شدن سپاه قریش را به رسولخدا (ص) داد. پیامبر (ص) اصحاب خود را به مشورت طلبید. مقداد از طرف مهاجران و سعد بن معاذ به نمایندگی از انصار سخنان پرشوری گفتند و اطاعت خود را از فرمان پیامبر (ص) اعلام کردند. رسول خدا (ص) از سخنان آنان بسیار خوشحال شد و فرمود: خداوند به من وعدۀ پیروزی بر یکی از دو گروه (تجاری یا سپاه اعزامی مکه) را داده است . مسلمانان پرچمهای جنگ را برافراشته و به راه افتادند و شامگاه هفدهم ماه رمضان در بدر فرود آمدند. مسلمانان از لشکرگاه قریش خبر نداشتند. پیامبر (ص) چند نفر را برای کسب خبر به سوی چاهی که در نزدیک آنان بود فرستاد. آنان با ساقیان قریش برخورد کرده و دو تن از آنان را اسیر کردند. پس از بازجویی معلوم شد سپاه قریش که اغلب بزرگان قریش را همراه دارد در پشت تپههای شنیِ اردو زدهاند. پیامبر (ص) فرمود: “مکه جگرگوشههای خود را به سوی شما روانه کرده است” . سپس پیامبر (ص) به پیشنهاد اصحاب اردوگاه خود را در کنار چاههای بدر قرار داد. تا در حال جنگ بتواند به راحتی ظرفهای خود را پر از آب کند .
المغازی، ج ۱، ص ۳۹ ـ ۴۱؛
ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۱۹؛
محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۹؛
نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۷، ص۲۰.
سوره انفال، آیه:۷.
المغازی، ج ۱، ص ۵۱ ـ ۵۳؛
ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۱۶-۶۱۷؛
محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۳۶ -۴۳۷؛
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰